- ۱. دیجیکش (DigiCash) – ۱۹۸۹پولی که میتوانست آینده را تغییر دهد
- ۲. ای-گلد (E-Gold) – ۱۹۹۶طلا در دنیای دیجیتال
- ۳. بی-مانی (B-Money) – ۱۹۹۸نامهای که بیتکوین را ساخت
- ۴. بیت گلد (Bit Gold) – ۱۹۹۸طلایی که هرگز ضرب نشد
- ۵. آر.پی.سیها و سیستمهای مشابه (RPOW – Reusable Proof of Work) – ۲۰۰۴
- چرا بیتکوین موفق شد؟
- نظریهها درباره هویت ساتوشی
- نیکلاس فان سابرهاگن کیست؟
- خلاصه وایتپیپر بیتکوین
قبل از بیتکوین، تلاشهای متعددی برای ایجاد پول دیجیتال و رمز ارزها صورت گرفته بود، اما هیچیک به موفقیت گسترده نرسیدند. در این مقاله نظر متخصصان سیف پل درمورد مهمترین این تلاشها را بهطور مفصل بررسی میکنیم: شاید درباره مسیری که بیت کوین طی کرد کوتاه شندیده باشید اما ما در این مقاله که توسط دپارتمان آموزش مجموعه فنی ایران سیف پل تهیه شده مسیر پیدایش بیت کوین رو از قبل از تولد بیت کوین و شروع تفکر دارایی دیجیتال بررسی میکنیم و روند دارایی دیجیتال ، طلای دیجیتال و بلاکچین را بررسی میکنیم
۱. دیجیکش (DigiCash) – ۱۹۸۹پولی که میتوانست آینده را تغییر دهد
سال ۱۹۸۹ بود. دیوید چاوم، ریاضیدان و رمزنگار آمریکایی، در دفتر کارش در آمستردام نشسته بود و به آینده پول فکر میکرد. او سالها روی مفهومی کار کرده بود که میتوانست تراکنشهای مالی را بدون نیاز به بانکها و بدون افشای هویت انجام دهد. رؤیای او دیجیکش بود، پول الکترونیکی که هیچ کس نمیتوانست رد آن را بزند.
او سیستم را به چند بانک اروپایی معرفی کرد، اما آنها مردد بودند. بانکها از این میترسیدند که دیجیکش باعث از بین رفتن کنترلشان روی پول شود. با این حال، چند بانک در هلند و آمریکا این سیستم را بهطور محدود آزمایش کردند.
برای اینکه درک بهتری از زمان این اتفاق داشته باشید در این سال ایران در گیر شرایط درگذشت آیتالله روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود.
اما مشکل اینجا بود؛ کاربران عادی هنوز آماده پذیرش این تغییر نبودند. تجارت الکترونیک تازه داشت شکل میگرفت و اکثر مردم هنوز با کارتهای اعتباری راحتتر بودند. در نهایت، دیجیکش نتوانست سرمایهگذاران کافی جذب کند و در سال ۱۹۹۸، در سکوتی تلخ ورشکست شد.
توسعهدهنده: دیوید چاوم (David Chaum)
هدف: ایجاد پول الکترونیکی ناشناس و امن
ویژگیها:
بر اساس امضای کور (Blind Signature)، که امکان انجام تراکنشهای غیرقابل ردیابی را فراهم میکرد.
بانکهای مرکزی مسئول صدور پول بودند، اما انتقالها بدون افشای هویت کاربران انجام میشد.
سرانجام:
در دهه ۹۰ میلادی، برخی بانکها از آن استفاده کردند، اما به دلیل عدم پذیرش گسترده و مشکلات مالی، شرکت در ۱۹۹۸ ورشکست شد.
چاوم بعدها اذعان کرد که اگر دیجیکش بهصورت غیرمتمرکز راهاندازی میشد، احتمال موفقیت بیشتری داشت.
چگونه بر بیتکوین تأثیر گذاشت؟
استفاده از رمزنگاری برای حفظ حریم خصوصی تراکنشها در بیتکوین تا حدی از دیجیکش الهام گرفته شد.
دیجیکش نشان داد که مردم به یک سیستم مالی دیجیتال خارج از کنترل بانکها نیاز دارند.
مشکل دیجیکش و درس بیتکوین:
دیجیکش به یک نهاد مرکزی (شرکت دیجیکش) وابسته بود که در نهایت ورشکست شد. بیتکوین با حذف نهاد مرکزی، این مشکل را حل کرد.
۲. ای-گلد (E-Gold) – ۱۹۹۶طلا در دنیای دیجیتال
یک روز تابستانی در سال ۱۹۹۶، داگلاس جکسون در دفترش در فلوریدا، فنجان قهوهاش را کنار گذاشت و به صفحه مانیتورش خیره شد. ایدهای که مدتها در ذهنش میچرخید، حالا در شرف عملی شدن بود. او میخواست سیستمی بسازد که مردم بتوانند با طلای دیجیتالی تراکنش انجام دهند، بدون نیاز به بانکها و دلارهای کاغذی.با راهاندازی ای-گلد، کاربران از سراسر جهان میتوانستند طلای واقعی را بهعنوان پشتوانه حسابهای دیجیتالیشان نگه دارند و با آن خرید کنند. رشد این سیستم شگفتآور بود، میلیونها کاربر جذب شدند، اما یک مشکل اساسی وجود داشت: مجرمان هم عاشق این سیستم شدند! بدون نیاز به احراز هویت، ای-گلد به یکی از محبوبترین ابزارهای پرداخت برای کلاهبرداران و هکرها تبدیل شد. FBI و مقامات دولتی آمریکا که از این وضعیت نگران شده بودند، در سال ۲۰۰۸ ای-گلد را متوقف کردند و داگلاس جکسون را به اتهام پولشویی به دادگاه کشاندند.ای-گلد یک درس مهم برای دنیای رمز ارزها به جا گذاشت: بدون شفافیت و مقررات، یک سیستم مالی دیجیتال نمیتواند دوام بیاورد.
در حالی که تب خرید طلای دیجیتال در ایران به اوج رسیده و مردم پس از تأیید دولت با اشتیاق به این بازار روی آوردهاند، ماجرای ایگلد در دورانی رقم خورد که در ایران دولت هاشمی رفسنجانی با تمام توان، سیاستهای سازندگی و توسعه اقتصادی را پیش میبرد.
توسعهدهنده: دکتر داگلاس جکسون (Douglas Jackson) و بری داونی (Barry Downey)
هدف: ایجاد یک سیستم پرداخت مبتنی بر طلا
ویژگیها:
کاربران میتوانستند حسابهایی داشته باشند که ارزش آنها بر پایه مقدار مشخصی از طلا تعیین میشد.
ای-گلد اولین پول دیجیتالی بود که با فلزات گرانبها پشتیبانی میشد و امکان انتقال آنلاین ارزش را بدون نیاز به سیستم بانکی فراهم میکرد.
سرانجام:
بهسرعت محبوب شد و میلیونها کاربر جذب کرد.
اما به دلیل عدم احراز هویت کاربران، تبدیل به بستری برای فعالیتهای غیرقانونی شد.
در سال ۲۰۰۸، به دستور مقامات آمریکا تعطیل شد و بنیانگذاران آن متهم به پولشویی شدند.
مشکل ای-گلد و درس بیتکوین:
ای-گلد به طلای فیزیکی وابسته بود و نیاز به یک شرکت مرکزی داشت که باعث شد دولت آمریکا آن را تعطیل کند. بیتکوین بدون نیاز به هیچ پشتوانه فیزیکی طراحی شد و غیرمتمرکز باقی ماند.
۳. بی-مانی (B-Money) – ۱۹۹۸نامهای که بیتکوین را ساخت
در یک شب بارانی در سال ۱۹۹۸، وی دای، برنامهنویس و رمزنگار جوان، در آپارتمانش در واشنگتن، پشت لپتاپش نشسته بود. او به مشکل پولهای امروزی فکر میکرد. چرا همه باید به بانکها اعتماد کنند؟ چرا نمیتوانیم یک سیستم پولی غیرمتمرکز بسازیم؟وی دای ایدههایش را روی کاغذ آورد و مقالهای با عنوان "بی-مانی: یک سیستم نقدی الکترونیکی توزیعشده" منتشر کرد. در این مقاله، او پیشنهاد کرد که کاربران بتوانند از قدرت محاسباتی برای استخراج یک ارز دیجیتال جدید استفاده کنند، چیزی شبیه به طلا، اما دیجیتالی.اما یک مشکل وجود داشت: وی دای مهندس نرمافزار بود، نه یک کارآفرین. ایدههایش انقلابی بودند، اما هیچکس برای اجرای آنها داوطلب نشد. پروژه هرگز عملی نشد و فقط در حد یک پیشنهاد باقی ماند.ده سال بعد، در سال ۲۰۰۸، وقتی ساتوشی ناکاموتو وایتپیپر بیتکوین را منتشر کرد، بسیاری متوجه شدند که شباهتهای زیادی بین بیتکوین و ایدههای وی دای وجود دارد. شاید اگر او آن زمان ایدهاش را پیادهسازی کرده بود، امروز نام دیگری بهعنوان مخترع اولین رمز ارز تاریخ ثبت میشد.
توسعهدهنده: وی دای (Wei Dai)
هدف: ایجاد یک سیستم پول دیجیتال غیرمتمرکز
ویژگیها:
پیشنهاد ایجاد ارزی دیجیتالی که با استفاده از اثبات کار (Proof of Work) استخراج میشد.
شامل مفاهیم کلیدی مانند دفتر کل توزیعشده و امضاهای دیجیتال برای امنیت معاملات بود.
کاربران میتوانستند قراردادهای هوشمند ببندند.
سرانجام:
هیچگاه از مرحله پیشنهاد اولیه فراتر نرفت و پیادهسازی نشد.
اگر این مقاله براتون جذاب بود توصیه میکنیم مقاله های زیر رو هم مطالعه کنید
اسرار آمیزترین معامله گر تاریخ بازارهای مالی
تأثیر مکانیزم ماشه بر ارزهای دیجیتال در ایران
چگونه بر بیتکوین تأثیر گذاشت؟
ایده استخراج از طریق اثبات کار (Proof of Work)، یکی از مفاهیم کلیدی بی-مانی بود که بیتکوین از آن استفاده کرد.
ایجاد دفتر کل توزیعشده برای ثبت تراکنشها بدون نیاز به بانکها، در بی-مانی مطرح شده بود.
مشکل بی-مانی و درس بیتکوین:
این پروژه هرگز به مرحله عملی نرسید و فقط در حد یک پیشنهاد باقی ماند. بیتکوین با اجرای عملی این ایدهها، آنها را به واقعیت تبدیل کرد.
۴. بیت گلد (Bit Gold) – ۱۹۹۸طلایی که هرگز ضرب نشد
نیک سابو همیشه عاشق تاریخ پول بود. او در سال ۱۹۹۸، در حالی که روی پروژههای رمزنگاری کار میکرد، ایدهای را در ذهن داشت که میتوانست پول را برای همیشه تغییر دهد. او آن را "بیتگلد" نامید.
در این سیستم، کاربران باید مسائل پیچیده رمزنگاری را حل میکردند تا واحدهای دیجیتالی جدید تولید شود، درست مثل استخراج طلا. این واحدها سپس در یک دفتر کل توزیعشده ثبت میشدند. ایده کاملاً مشابه بیتکوین بود، اما یک تفاوت داشت: نیک سابو هرگز آن را به واقعیت تبدیل نکرد.برخی معتقدند که سابو به دلیل محدودیتهای فناوری آن زمان، نتوانست بیتگلد را عملی کند. اما بسیاری هم باور دارند که او همان ساتوشی ناکاموتو است و ایدههایش را در قالب بیتکوین پیادهسازی کرده است.نیک سابو هرگز این ادعا را تأیید نکرد، اما وقتی بیتکوین معرفی شد، بسیاری از ایدههای او را در آن یافتند. بیتگلد شاید هیچگاه زنده نشد، اما میراث آن در بیتکوین جاودانه شد.
توسعهدهنده: نیک سابو (Nick Szabo)
هدف: ایجاد یک پول دیجیتال غیرمتمرکز مبتنی بر محاسبات رمزنگاریشده
ویژگیها:
فرآیند استخراج بر اساس حل مسائل رمزنگاری (مشابه اثبات کار بیتکوین) بود.
شامل یک دفتر کل توزیعشده برای ثبت مالکیت بود.
تلاش برای حذف نیاز به اعتماد به بانکها یا دولتها.
سرانجام:
هیچگاه پیادهسازی نشد، اما یکی از تأثیرگذارترین پروژهها در مسیر توسعه بیتکوین بود.
شباهتهای بیتگلد با بیتکوین باعث شد برخی حدس بزنند که نیک سابو همان ساتوشی ناکاموتو است، اما او این ادعا را رد کرده است.
چگونه بر بیتکوین تأثیر گذاشت؟
ایده پول دیجیتال که بدون نیاز به بانکها و دولتها عمل کند.
استفاده از دفتر کل توزیعشده و اثبات کار برای ایجاد پول دیجیتال کمیاب.
طراحی سیستمی که شبیه به طلا باشد، اما کاملاً دیجیتالی عمل کند.
مشکل بیتگلد و درس بیتکوین:
بیتگلد هیچگاه بهطور رسمی اجرا نشد و فقط در حد یک مقاله باقی ماند. ساتوشی ناکاموتو این ایده را عملیاتی کرد و آن را با یک بلاکچین غیرقابل تغییر ترکیب کرد.
سابو در سالهای اخیر همچنان به عنوان متفکر و نظریهپرداز در حوزه بلاکچین، بیتکوین و رمزنگاری فعال است. او در کنفرانسهای مختلف درباره فلسفه بیتکوین، پول غیرمتمرکز و اقتصاد رمزنگاریشده صحبت میکند. بااینحال، برخلاف بسیاری از چهرههای برجسته کریپتو، او چندان در رسانهها ظاهر نمیشود و همچنان سبک مرموز و ناشناس بودن خود را حفظ کرده است.
به نظر میرسد که او هنوز روی پژوهشهای مرتبط با رمزنگاری و بلاکچین کار میکند اما اطلاعات دقیقی از فعالیتهای روزمرهاش در دست نیست.
۵. آر.پی.سیها و سیستمهای مشابه (RPOW – Reusable Proof of Work) – ۲۰۰۴
آر.پی.او.دبلیو – آخرین گام قبل از بیتکوین
در سال ۲۰۰۴، هال فینی، یک مهندس نرمافزار و از طرفداران آزادی مالی، روی پروژهای کار میکرد که میتوانست مشکل بزرگی را حل کند: چگونه میتوان اثبات کار را بهگونهای طراحی کرد که مصرف منابع آن کمتر باشد و همچنان غیرقابل تقلب بماند؟ او پروژهای به نام RPOW (Reusable Proof of Work) را طراحی کرد که به کاربران اجازه میداد توکنهای دیجیتالی را که از حل مسائل رمزنگاری به دست آوردهاند، به دیگران منتقل کنند. این ایده، هسته اصلی چیزی بود که بعدها در بیتکوین به کار رفت.اما هال فینی، بر خلاف ساتوشی، هرگز یک سیستم کامل اقتصادی برای RPOW طراحی نکرد. او بعدها یکی از اولین افرادی شد که بیتکوین را پذیرفت و اولین کسی بود که از ساتوشی ناکاموتو بیتکوین دریافت کرد. هال فینی در سال ۲۰۱۴ بر اثر بیماری ALS درگذشت، اما او یکی از نخستین پیشگامانی بود که قدم در مسیر بیتکوین گذاشت.
توسعهدهنده: هال فینی (Hal Finney)
هدف: بهبود مفهوم اثبات کار و تبدیل آن به یک سیستم انتقال ارزش دیجیتال
ویژگیها:
طراحی شده بر اساس استفاده مجدد از توکنهای اثبات کار برای انتقال ارزش.
راهحلی برای کاهش مصرف منابع محاسباتی و انرژی.
اولین سیستم مبتنی بر اثبات کار که تا حدی عملیاتی شد.
سرانجام:
مورد توجه قرار گرفت اما نتوانست بهصورت گسترده پذیرفته شود.
برخی از ایدههای آن در طراحی بیتکوین مورد استفاده قرار گرفت.
چگونه بر بیتکوین تأثیر گذاشت؟
ایده تأیید تراکنشها بهگونهای که هیچکس نتواند یک سکه را دوباره خرج کند، در بیتکوین نیز بهکار گرفته شد.
استفاده از روشهای رمزنگاری برای امنیت شبکه و تأیید تراکنشها.
مشکل RPOW و درس بیتکوین:
RPOW به یک سرور مرکزی نیاز داشت، اما بیتکوین این مشکل را حل کرد و تأیید تراکنشها را کاملاً غیرمتمرکز کرد.
متأسفانه، هال فینی دیگر در قید حیات نیست.
او در سال 2009 به بیماری ALS (اسکلروز جانبی آمیوتروفیک) مبتلا شد و پس از چند سال مبارزه با این بیماری، در تاریخ 28 آگوست 2014 درگذشت.
سرنوشت پس از مرگ:
هال فینی یکی از طرفداران سرسخت کریونیک (Cryonics) بود؛ یعنی تکنیکی که بدن انسان را پس از مرگ در دمای بسیار پایین نگه میدارند به امید اینکه در آینده، علم پزشکی بتواند او را زنده کند. پس از مرگش، جسد او توسط مؤسسه آلکور (Alcor Life Extension Foundation) منجمد شد تا شاید در آینده بتواند دوباره به زندگی بازگردد.
چرا بیتکوین موفق شد؟
برخلاف تلاشهای قبلی، بیتکوین دارای ویژگیهایی بود که آن را از شکستهای گذشته متمایز میکرد:
غیرمتمرکز بودن واقعی – هیچ نهاد مرکزی در کنترل آن نبود.
استفاده از بلاکچین – یک دفتر کل عمومی که تضمین میکرد تراکنشها بدون نیاز به اعتماد انجام شوند.
مدل اقتصادی مقاوم – عرضه محدود (۲۱ میلیون واحد) که مانع از تورم شدید میشد.
حفظ حریم خصوصی نسبی – تراکنشها عمومی اما هویت کاربران ناشناس بود.
مقاومت در برابر سانسور – امکان مسدود کردن حسابها مانند ای-گلد و دیجیکش وجود نداشت.
به همین دلیل، بیتکوین اولین رمز ارزی بود که نهتنها دوام آورد، بلکه انقلابی در دنیای مالی ایجاد کرد.
شکلگیری بیتکوین
داستان بیتکوین از یک ایده ساده شروع شد: پولی که تحت کنترل هیچ دولتی نباشد، سانسور نشود و بدون نیاز به واسطهها منتقل شود. در حالی که بسیاری پیش از ساتوشی ناکاموتو در تلاش برای ساختن پول دیجیتال بودند، او اولین کسی بود که موفق شد این ایده را عملی کند.
پیدایش بیتکوین: آغاز یک انقلاب
وایتپیپر بیتکوین: ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸
در روز ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساتوشی ناکاموتو مقالهای تحت عنوان "Bitcoin: A Peer-to-Peer Electronic Cash System" را در لیست ایمیلی رمزنگاران منتشر کرد. این مقاله ۹ صفحهای توضیح میداد که چگونه بیتکوین میتواند بدون نیاز به بانکها یا مؤسسات مالی، بهعنوان یک سیستم پرداخت الکترونیکی کار کند.
او در این مقاله اعلام کرد که بیتکوین بر سه اصل استوار است:
بلاکچین: یک دفتر کل توزیعشده که تراکنشها را در بلاکها ثبت میکند.
اثبات کار (Proof of Work): جلوگیری از تقلب و ایجاد امنیت در شبکه.
محدودیت عرضه (۲۱ میلیون واحد): کاهش تورم و حفظ ارزش بلندمدت.
استخراج اولین بلاک - بلاک جنسیس (۳ ژانویه ۲۰۰۹)
در ۳ ژانویه ۲۰۰۹، ساتوشی اولین بلاک بیتکوین را استخراج کرد. این بلاک که به "بلاک جنسیس" یا "بلاک ۰" معروف است، دارای پیام زیر بود:
"The Times 03/Jan/2009 Chancellor on brink of second bailout for banks"
وزیر دارایی در آستانه دومین کمک مالی به بانکها
این پیام اشارهای به بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ داشت، زمانی که بانکها با کمک دولتها از ورشکستگی نجات یافتند. این نشان داد که ساتوشی بیتکوین را بهعنوان پاسخی به بیاعتمادی مردم به سیستم مالی سنتی ایجاد کرده است.
نکته جالب: این بلاک برخلاف سایر بلاکها، هیچ ارجاعی به بلاک قبلی ندارد و همچنین بیتکوینهای داخل آن (۵۰ BTC) هرگز قابل خرج کردن نیستند.
اولین تراکنش بیتکوین (۱۲ ژانویه ۲۰۰۹)
اولین تراکنش بیتکوین در ۱۲ ژانویه ۲۰۰۹ انجام شد، زمانی که ساتوشی ۱۰ بیتکوین را به هال فینی (Hal Finney)، رمزنگار مشهور و یکی از اولین مشارکتکنندگان در پروژه، ارسال کرد.
هال فینی بعدها اعلام کرد که او ایمیلی از ساتوشی دریافت کرده و فایل اجرایی بیتکوین را روی سیستم خود نصب کرده بود. او در مورد این تجربه نوشت:
"وقتی بیتکوین را اجرا کردم، ساتوشی اولین تراکنش را برای من فرستاد و من خوشحال شدم که این سیستم کار میکند."
هال فینی یکی از اولین افرادی بود که بیتکوین را جدی گرفت و در توسعه آن مشارکت کرد. او بعدها به دلیل بیماری ALS درگذشت و بدنش بهصورت کریوژنیک (انجماد برای آینده) نگهداری شد.
رشد و پذیرش اولیه بیتکوین
اولین خرید واقعی با بیتکوین – روز پیتزا (۲۲ می ۲۰۱۰)
تا سال ۲۰۱۰، بیتکوین هنوز بهعنوان پول واقعی استفاده نمیشد. اما در ۲۲ می ۲۰۱۰، لازلو هانیک (Laszlo Hanyecz)، یک برنامهنویس، با پرداخت ۱۰,۰۰۰ بیتکوین دو عدد پیتزا از پاپا جانز خرید.
ارزش این ۱۰,۰۰۰ بیتکوین در آن زمان حدود ۴۱ دلار بود، اما امروز میلیاردها دلار ارزش دارد! این روز اکنون بهعنوان "روز پیتزای بیتکوین" جشن گرفته میشود.
افزایش قیمت و توجه عمومی
در جولای ۲۰۱۰، صرافی Mt. Gox راهاندازی شد و اولین نرخ رسمی بیتکوین برابر ۰.۰۸ دلار تعیین شد.
در فوریه ۲۰۱۱، قیمت بیتکوین برای اولین بار به ۱ دلار رسید.
ناپدید شدن ساتوشی ناکاموتو ۲۰۱۰-۲۰۱۱
واگذاری پروژه
در اواخر ۲۰۱۰، ساتوشی مدیریت پروژه را به گوین آندرسن (Gavin Andresen) سپرد و دیگر در بحثهای عمومی شرکت نکرد. آخرین پستهای او در انجمن Bitcointalk نشان میدهد که او آرامآرام خود را کنار کشید.
آخرین پیامهای ساتوشی
در ۲۶ آوریل ۲۰۱۱، ساتوشی آخرین ایمیل خود را برای یک توسعهدهنده ارسال کرد و گفت:
"من دیگر در این پروژه نیستم. آینده بیتکوین در دستان خوبی قرار دارد."
بعد از آن، او دیگر هرگز دیده نشد و هویت واقعیاش همچنان یک راز باقی مانده است.
نظریهها درباره هویت ساتوشی
از زمان ناپدید شدن ساتوشی ناکاموتو در سال ۲۰۱۱، گمانهزنیهای زیادی دربارهی هویت واقعی او مطرح شده است. در طول این سالها، افراد مختلفی بهعنوان نامزدهای احتمالی معرفی شدهاند، برخی به دلیل شباهتهای سبک نوشتاری، برخی به دلیل تخصص فنی، و برخی به خاطر شباهتهای دیگر. یکی از تئوریهای معروف این است که ساتوشی نه یک فرد، بلکه گروهی از افراد بوده است. این نظریه عمدتاً به دلایل فنی، وسعت دانش ساتوشی و نحوهی مدیریت پروژه بیتکوین اشاره دارد. در اینجا به شش نفر از افراد شاخصی که گمان میرود ساتوشی باشند و دلایلی که از آنها حمایت میکند، میپردازیم:
۱. نیک سابو (Nick Szabo)
نیک سابو یکی از مهمترین نامزدهای هویت ساتوشی ناکاموتو است. او یک دانشمند کامپیوتر و رمزنگار است که در دهه ۹۰ میلادی ایدهی پول دیجیتالی به نام "Bit Gold" را مطرح کرد. شباهتهای بین بیتکوین و بیتگلد آنقدر زیاد است که برخی معتقدند سابو قبل از معرفی بیتکوین، نسخهای اولیه از این مفهوم را توسعه داده بود. همچنین، تحلیل سبک نوشتاری ساتوشی نشان داده که او و سابو شباهتهای فراوانی دارند.
یکی از قویترین دلایلی که نیک سابو میتواند ساتوشی باشد، مقالههایی است که قبل از انتشار وایتپیپر بیتکوین نوشته است. در این مقالات، او به مشکلات پولهای دیجیتالی قبلی اشاره میکند و دقیقاً همان راهحلی را پیشنهاد میدهد که بعدها در بیتکوین پیادهسازی شد. علاوه بر این، سبک نوشتاری و نحوهی استفادهی او از واژگان فنی شباهت بسیاری به نوشتههای ساتوشی دارد.
با این وجود، سابو بارها ادعا کرده که ساتوشی نیست و در توسعه بیتکوین نقشی نداشته است. اما نکتهای که همچنان باعث شک و تردید میشود، این است که او در بحثهای اولیهی مربوط به بیتکوین شرکت نکرده است، در حالی که با توجه به علاقه و سابقهی او در زمینهی ارزهای دیجیتال، انتظار میرفت که نظری دربارهی آن ارائه دهد.
۲. هال فینی (Hal Finney)
هال فینی یکی از اولین برنامهنویسانی بود که به پروژه بیتکوین علاقه نشان داد و در توسعهی اولیهی آن همکاری کرد. او اولین فردی بود که از ساتوشی ناکاموتو بیتکوین دریافت کرد، و این مسئله باعث شد بسیاری او را بهعنوان ساتوشی واقعی در نظر بگیرند.
فینی یکی از توسعهدهندگان اولیهی رمزنگاری و یکی از اعضای فعال جامعهی Cypherpunk بود. او قبل از معرفی بیتکوین روی پروژههایی کار میکرد که از نظر مفهومی به بلاکچین نزدیک بودند. همچنین، ایمیلهایی که بین او و ساتوشی رد و بدل شدهاند، نشان میدهند که او در مراحل اولیهی بیتکوین نقش مهمی داشته است.
یکی از دلایلی که برخی معتقدند هال فینی همان ساتوشی است، این است که تحلیل سبک نوشتاری او با سبک نوشتاری ساتوشی بسیار نزدیک است. علاوه بر این، نزدیکی او به نیک سابو و پروژهی Bit Gold میتواند نشانهای باشد از اینکه او با این ایدهها از مدتها قبل آشنا بوده است.
با این حال، هال فینی در سال ۲۰۱۴ به دلیل بیماری ALS درگذشت و تا آخرین روزهای زندگیاش ادعا کرد که ساتوشی نیست. حتی کامپیوتر شخصیاش توسط روزنامهنگاران مورد بررسی قرار گرفت و هیچ مدرکی پیدا نشد که او سازندهی بیتکوین باشد.
۳. دوریان ناکاموتو (Dorian Nakamoto)
دوریان ناکاموتو یک فیزیکدان و مهندس ژاپنی-آمریکایی است که در سال ۲۰۱۴ توسط مجلهی Newsweek بهعنوان ساتوشی ناکاموتو معرفی شد. دلیل اصلی این ادعا، نام خانوادگی مشترک او با ساتوشی بود، و همچنین برخی از فعالیتهای او در زمینهی مهندسی و رمزنگاری.
در مصاحبهای که خبرنگار Newsweek با دوریان انجام داد، او جملهای گفت که به نظر میرسید تأییدی بر این ادعا باشد. او گفته بود: "من دیگر روی این پروژه کار نمیکنم." با این حال، بعداً توضیح داد که منظورش پروژهی دیگری بوده و هیچ ارتباطی با بیتکوین ندارد.
پس از انتشار مقالهی Newsweek، دوریان ناکاموتو بهشدت این ادعا را رد کرد و حتی از خبرنگاران به خاطر دخالت در زندگی شخصیاش شکایت کرد. او گفت که هیچ ارتباطی با بیتکوین ندارد و حتی تا قبل از انتشار مقاله چیزی دربارهی آن نمیدانسته است.
۴. کریگ رایت (Craig Wright)
کریگ رایت یک دانشمند کامپیوتر و کارآفرین استرالیایی است که در سال ۲۰۱۶ ادعا کرد که او ساتوشی ناکاموتو است. او تلاش کرد با ارائهی مدارکی مانند امضاهای دیجیتالی مربوط به ساتوشی، این ادعا را اثبات کند، اما بسیاری از کارشناسان این مدارک را تقلبی دانستند.
یکی از دلایل مهمی که باعث میشود کریگ رایت را بهعنوان ساتوشی نپذیرند، این است که او تاکنون نتوانسته است یک اثبات قانعکننده ارائه دهد. همچنین، بسیاری از مدارکی که او ارائه کرده بعداً مشخص شد که دستکاری شدهاند.
رایت حتی در دادگاههای مختلف تلاش کرده خود را بهعنوان ساتوشی معرفی کند، اما شواهد کافی برای اثبات ادعای او وجود ندارد. او بهعنوان شخصیتی بحثبرانگیز در دنیای ارزهای دیجیتال شناخته میشود و بسیاری از افراد جامعهی بیتکوین او را یک کلاهبردار میدانند.
۵. آدام بک (Adam Back)
آدام بک یک دانشمند کامپیوتر و مخترع Hashcash است، سیستمی که بهعنوان یکی از اجزای اصلی الگوریتم اثبات کار (Proof of Work) در بیتکوین استفاده شده است. برخی معتقدند که آشنایی عمیق او با این مفاهیم و شباهت سبک نوشتاریاش با ساتوشی، میتواند نشانهای باشد که او همان خالق بیتکوین است.
آدام بک یکی از افرادی است که در اوایل ظهور بیتکوین دربارهی آن صحبت کرده و تحقیقات زیادی در زمینهی رمزنگاری انجام داده است. اما او هم مانند دیگر نامزدها، بارها این ادعا را رد کرده و گفته که در ایجاد بیتکوین نقشی نداشته است.
۶. وی دای (Wei Dai)
وی دای یک رمزنگار چینی-آمریکایی است که پروژهی b-money را توسعه داده بود. b-money یکی از اولین پیشنهادات برای یک سیستم پولی دیجیتال غیرمتمرکز بود که شباهت زیادی به بیتکوین داشت. در وایتپیپر بیتکوین، ساتوشی ناکاموتو به پروژهی b-money اشاره کرده است که نشان میدهد از کارهای او الهام گرفته است.
وی دای به دلیل فعالیتهایش در زمینهی رمزنگاری، یکی از نامزدهای احتمالی هویت ساتوشی است. با این حال، او همواره این موضوع را رد کرده و گفته که نقشی در ایجاد بیتکوین نداشته است.
7.نیکلاس فان سابرهاگن
یکی از افرادی که احتمال دارد ساتوشی ناکاموتو باشد، نیکلاس فان سابرهاگن است، اما مشکل اینجاست که حتی خود این فرد هم هویتی نامشخص دارد. نیکلاس فان سابرهاگن نام مستعاری است که در سال ۲۰۱۳ همراه با انتشار وایت پیپر CryptoNote ظاهر شد، اما هیچ اطلاعات دقیقی دربارهی اینکه این شخص یا گروه چه کسی هستند، وجود ندارد. مانند ساتوشی ناکاموتو، او هم پس از ارائه فناوریای تحولآفرین در حوزه ارزهای دیجیتال، ناپدید شد و دیگر فعالیتی از خود نشان نداد.
نیکلاس فان سابرهاگن کیست؟
هیچ نام واقعی، تصویر، یا اطلاعات شخصی از نیکلاس فان سابرهاگن در دست نیست. این نام مستعار میتواند متعلق به یک فرد، یک تیم از رمزنگاران، یا حتی گروهی از محققان باشد که بهطور مخفیانه روی پروژه CryptoNote کار کردهاند. برخلاف ساتوشی ناکاموتو که ارتباطاتی در انجمنهای بیتکوین داشت و حتی در ایمیلها و پستهای خود شخصیتی خاص را نشان میداد، فان سابرهاگن تقریباً هیچ ردپایی از خود به جا نگذاشته است.نام او، "Nicolas van Saberhagen"، به نظر میرسد که از ترکیب چند نام الهام گرفته شده باشد. برخی حدس میزنند که "Saberhagen" اشارهای به فرد سابرهاگن (Fred Saberhagen)، نویسنده داستانهای علمی-تخیلی و سایبرپانک، دارد. داستانهای سابرهاگن اغلب دربارهی کنترل اطلاعات، ناشناس بودن، و نبردهای دیجیتالی بودند، که به ایدههای پروژه CryptoNote شباهت دارند. اما دلیل انتخاب این نام هرگز مشخص نشده است.
نقش نیکلاس فان سابرهاگن در دنیای ارزهای دیجیتال
نیکلاس فان سابرهاگن، در سال ۲۰۱۳، وایت پیپری را منتشر کرد که CryptoNote نام داشت. این وایت پیپر یک پروتکل جدید را معرفی کرد که هدف اصلی آن بهبود حریم خصوصی در تراکنشهای بلاکچینی بود. برخلاف بیتکوین که تراکنشهای آن بهطور شفاف روی بلاکچین ثبت میشوند و قابل ردیابی هستند، CryptoNote یک لایه امنیتی قویتر برای ناشناسسازی پرداختها ارائه داد.چند ماه بعد از انتشار این وایت پیپر، یک ارز دیجیتال جدید بر پایه CryptoNote به وجود آمد که مونرو (Monero) نام داشت. مونرو بهعنوان یک ارز دیجیتال متمرکز بر حریم خصوصی، بهسرعت محبوب شد و یکی از معدود ارزهای دیجیتالی شد که تراکنشهای آن کاملاً غیرقابل ردیابی است. برخلاف بیتکوین که از آدرسهای عمومی استفاده میکند، مونرو از امضاهای حلقوی (Ring Signatures) و آدرسهای مخفی (Stealth Addresses) بهره میبرد، که باعث میشود هویت فرستنده و گیرنده در تراکنشها پنهان بماند.
چرا ممکن است نیکلاس فان سابرهاگن همان ساتوشی ناکاموتو باشد؟
شباهتهای زیادی بین سبک کاری ساتوشی ناکاموتو و نیکلاس فان سابرهاگن وجود دارد، که باعث شده برخی گمان کنند این دو ممکن است یک نفر باشند.
۱. سبک نوشتاری وایت پیپر
وایت پیپر CryptoNote از نظر سبک نگارش، علمی بودن، و ارائه راهحلهای فنی، شباهت زیادی به وایت پیپر بیتکوین دارد. هر دو سند به شکلی مختصر، اما دقیق و با تمرکز بر مسائل رمزنگاری و حل مشکلات بلاکچینی نوشته شدهاند.
۲. تمرکز بر روی ناشناس بودن
هم ساتوشی و هم فان سابرهاگن هویت خود را مخفی نگه داشتند. ساتوشی در ابتدا در فرومها و ایمیلها فعال بود اما در نهایت ناپدید شد، در حالی که فان سابرهاگن حتی همان میزان ارتباط را هم نداشت و بهطور کامل از ابتدا ناشناس ماند.
۳. تسلط بر رمزنگاری و اقتصاد دیجیتال
هر دو نفر دانش عمیقی از رمزنگاری، ساختارهای اقتصادی، و روشهای غیرمتمرکزسازی دارند. ساتوشی بیتکوین را بهعنوان یک سیستم پولی غیرمتمرکز طراحی کرد، در حالی که فان سابرهاگن با CryptoNote یک سیستم تراکنش غیرقابل ردیابی را توسعه داد.
۴. زمان ظهور وایت پیپر CryptoNote
وایت پیپر CryptoNote در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، یعنی چند سال پس از ناپدید شدن ساتوشی ناکاموتو. این همزمانی باعث شده برخی گمان کنند که ساتوشی، پس از خروج از بیتکوین، تصمیم گرفت روی پروژهای جدید کار کند که سطح بالاتری از حریم خصوصی را ارائه دهد.
۵. ایدههای مشترک در مورد تمرکززدایی
ساتوشی ناکاموتو در طراحی بیتکوین تأکید زیادی بر حذف واسطهها و تمرکززدایی داشت، اما بیتکوین همچنان در معرض تحلیل بلاکچینی و ردیابی تراکنشها قرار دارد. مونرو، که بر پایه CryptoNote توسعه داده شد، این مشکل را حل کرد و سطحی از حریم خصوصی را ارائه داد که بیتکوین هرگز به آن دست نیافت.
اما آیا نیکلاس فان سابرهاگن قطعاً همان ساتوشی است؟
با وجود تمام این شباهتها، هیچ مدرک قطعیای وجود ندارد که ثابت کند فان سابرهاگن همان ساتوشی ناکاموتو است. ممکن است او از ایدههای بیتکوین الهام گرفته باشد و در واکنش به مشکلاتی که در آن دیده، پروتکل جدیدی را توسعه داده باشد. همچنین، برخی معتقدند که نیکلاس فان سابرهاگن یک تیم از توسعهدهندگان و رمزنگاران بوده است، نه یک فرد واحد. به همین دلیل، همانطور که هویت ساتوشی ناکاموتو یک راز باقی مانده است، هویت نیکلاس فان سابرهاگن نیز همچنان ناشناخته است. این امکان وجود دارد که این دو نفر یکی باشند، اما همانقدر هم ممکن است که فان سابرهاگن فردی دیگر بوده که صرفاً ایدههای خود را بر اساس بیتکوین گسترش داده است.
در نهایت، شاید هرگز نفهمیم که چه کسی پشت این نامها قرار دارد، اما تأثیری که هر دو نفر (یا تیمها) بر دنیای ارزهای دیجیتال گذاشتهاند، غیرقابل انکار است.
خلاصه وایتپیپر بیتکوین
وایتپیپر بیتکوین با عنوان "Bitcoin: A Peer-to-Peer Electronic Cash System" در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸ توسط ساتوشی ناکاموتو منتشر شد. این مقاله ۹ صفحهای به معرفی سیستمی پرداخت که امکان انتقال پول بهصورت الکترونیکی بدون نیاز به واسطهها (مانند بانکها) را فراهم میکند. در اینجا خلاصهای از مهمترین بخشهای آن آورده شده است:
مقدمه (Introduction)
مشکل اصلی سیستمهای پرداخت الکترونیکی، وابستگی به واسطههای مالی مانند بانکها است.
این واسطهها مشکلاتی مانند هزینههای تراکنش، سانسور مالی، برگشت تراکنشها و نیاز به اعتماد به اشخاص ثالث را ایجاد میکنند.
بیتکوین یک سیستم پرداخت همتابههمتا (Peer-to-Peer) است که بدون واسطه عمل میکند و مشکل دوبار خرج کردن (Double Spending) را بدون نیاز به نهاد متمرکز حل میکند.دوبار خرج کردن (Double Spending) یعنی یک فرد بتواند یک واحد پول دیجیتال را دو بار خرج کند. در سیستمهای متمرکز، بانکها این مشکل را حل میکنند، اما ساتوشی در بیتکوین راهحلی غیرمتمرکز برای آن ارائه داد.
۲. تراکنشها (Transactions)
- در بیتکوین، تراکنشها بهصورت دیجیتالی امضا میشوند تا از جعل شدن جلوگیری شود.
- هر کاربر برای انجام تراکنش، از کلید خصوصی خود استفاده میکند تا مالکیت بیتکوین را اثبات کند.
- اما برای حل مشکل دوبار خرج کردن، باید همه شبکه تأیید کند که یک بیتکوین قبلاً خرج نشده است.
- وقتی شما یک بیتکوین ارسال میکنید، کل شبکه تأیید میکند که این بیتکوین قبلاً خرج نشده و معتبر است. این کار از تقلب جلوگیری میکند.
3. شبکه (Network)
فرآیند انجام تراکنشها در شبکه بیتکوین شامل این مراحل است:
- کاربر تراکنش را اعلام میکند.
- تراکنشها در یک بلاک جمعآوری میشوند.
- ماینرها برای حل یک معمای ریاضی (اثبات کار) رقابت میکنند.
- اولین ماینری که جواب را پیدا کند، بلاک را به شبکه ارسال میکند.
- سایر ماینرها آن را تأیید کرده و بلاک جدید به بلاکچین اضافه میشود.
- این فرآیند باعث میشود که هیچ فردی نتواند تراکنشهای جعلی ایجاد کند یا موجودی دیگران را تغییر دهد.
4. اثبات کار (Proof of Work)
برای اضافه شدن هر بلاک جدید، ماینرها باید یک مسئله ریاضی پیچیده را حل کنند.
حل این مسئله نیازمند توان محاسباتی بالاست، اما بررسی صحت جواب بسیار ساده است.
این مکانیزم باعث میشود که کسی نتواند بهسادگی بلاکچین را تغییر دهد، چون برای تغییر هر بلاک باید تمام بلاکهای بعدی هم تغییر کنند که محاسبات بسیار زیادی نیاز دارد.
اثبات کار همان چیزی است که باعث امنیت بیتکوین میشود. اگر کسی بخواهد تقلب کند، باید قدرت محاسباتی بیشتری از تمام ماینرهای شبکه داشته باشد که تقریباً غیرممکن است.
5. انگیزهها (Incentives)
- ماینرها بهعنوان پاداش برای تأیید تراکنشها، بیتکوین جدید دریافت میکنند.
- این پاداش در ابتدا ۵۰ بیتکوین بود و هر ۴ سال نصف میشودرویداد هاوینگ Halving.
- علاوه بر این، کارمزدهای تراکنش نیز به ماینرها تعلق میگیرد.
- ماینرها برای امنیت شبکه تلاش میکنند، و در عوض پاداش میگیرند. با گذر زمان که پاداش استخراج کاهش مییابد، کارمزدهای تراکنش جایگزین آن خواهند شد.
6. حریم خصوصی (Privacy)
- برخلاف بانکها که اطلاعات مشتریان را ذخیره میکنند، بیتکوین فقط از آدرسهای عمومی برای تراکنشها استفاده میکند.
- این سیستم ناشناس نیست، اما شبهناشناس است، زیرا اگر هویت یک آدرس فاش شود، همه تراکنشهای آن قابل ردیابی خواهند بود.
- در بیتکوین، نام شما ثبت نمیشود، اما اگر کسی بداند که یک آدرس متعلق به شماست، میتواند تمام تراکنشهای شما را ببیند.
7. مقیاسپذیری و سرعت (Scalability)
- بلاکها هر ۱۰ دقیقه یکبار ایجاد میشوند و ظرفیت محدودی دارند (۱ مگابایت در ابتدا).
- این باعث میشود تعداد تراکنشهایی که بیتکوین میتواند پردازش کند، نسبت به سیستمهای متمرکز کمتر باشد.
- ساتوشی پیشنهاد کرد که اگر نیاز باشد، میتوان اندازه بلاکها را افزایش داد، اما بعداً این موضوع باعث بحثهای زیادی در جامعه بیتکوین شد.
- بیتکوین با محدودیتهایی در تعداد تراکنشها روبهروست. راهحلهایی مانند شبکه لایتنینگ (Lightning Network) برای حل این مشکل معرفی شدهاند.
نتیجهگیری (Conclusion)
- بیتکوین یک سیستم پرداخت الکترونیکی غیرمتمرکز است که بدون نیاز به واسطهها کار میکند.
- با استفاده از بلاکچین و اثبات کار، مشکل دوبار خرج کردن را بدون نیاز به نهادهای متمرکز حل میکند.
- بیتکوین اولین نمونه از یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز است که میتواند در برابر سانسور و تورم مقاومت کند.
- بیتکوین یک پول دیجیتال همتابههمتا است که بدون بانکها کار میکند.
- امنیت آن توسط ماینرها و اثبات کار تأمین میشود.
- عرضه محدود آن (۲۱ میلیون بیتکوین) باعث میشود ارزش آن در بلندمدت حفظ شود.
- بیتکوین مشکل اعتماد به نهادهای مالی را حل میکند و کنترل پول را به دست مردم میدهد.
- بیتکوین را میتوان بهعنوان انقلابی در سیستمهای مالی در نظر گرفت که دنیا را تغییر داده است.
اگر بخوایم وایتپیپر بیتکوین رو بهزبان خیلی ساده توضیح بدیم، میتونیم بگیم:
"ما یک سیستم پولی ساختیم که نیاز به بانک نداره، قابل دستکاری نیست و همه میتونن ازش استفاده کنن."
دیدگاهها (2)
جالب
1403/12/10ممنون از اطلاعات مفیدولی آخرش نفهمیدیم این ساتوشی کیه؟!بعضیا میگت ایرانیه درسته؟
1403/12/10