ویلیام دلبرت گن، اسرارآمیزترین معامله گر تاریخ!

 


اگر در بازار سهام، آتی، و یا بازارهای مالی دیگر برای مدت زمان زیادی فعال باشید احتمالا با نام آقای گن معامله گر معروف آمریکایی (۱۸۷۸-۱۹۵۵) آشنا هستید. گن محققی بزرگ، نویسنده ای پرکار و یک معامله گر و سهام دار موفق بود. در اولین سفر خود در نیمه اول قرن بیستم به مصر با علوم کهن و باستانی آشنا شد که زیبایی و تناسب اهرام سه گانه به خصوص هرم بزرگ جیزه توجه او را جلب کرد. بسیاری از محققانی که در دوره گن می زیستند و یا اندیشمندان معاصر بر این باورند که بسیاری از روش های گن مانند مربع 9 تایی و یا قوانین ستاره شناسی، صدها سال قبل از او توسط مصری ها، هندی ها و یا مهمتر از همه ایرانیان مورد استفاده قرار می گرفته است و آقای گن فقط توانسته آنها را پس از قرن ها مجددا کشف کند. شهرت گن در این زمینه به قدری زیاد شد و مورد توجه مردم قرار گرفت که افراد زیادی تمایل به شرکت در جلسات او داشتند.
گن بر روی مجموعه ای از صدها کتاب و مقاله کار می کرد و تلاش برای کشف رموز آنها هدف اصلی او بود. نوشته های او اغلب رازآلود و مرموز است و سبک نوشتاری خاصی دارد که بیانگر کشف او از رازی بزرگ برای تجارت و بازار است که احتمالا دیگران نیز باید آن را به همان صورت بیاموزند؛ چیزی که بعد ها به آسترولوژی مالی معروف شد.
در اکثر نوشته های مربوط به گن نظریات او اغلب بر پایه دوره های زمانی معرفی میشود در حالی که شاید این فقط قسمت کوچکی از یک واقعیت بزرگ باشد.
گن معتقد است برای ساده کردن مسائل پیچیده باید از نمادها استفاده کرد. گن اغلب داده های زیادی جمع آوری می کرد، ولی اعتقاد داشت که اطلاعات برگرفته از این همه داده خیلی کم است در نتیجه باید به متدی دست پیدا کرد که به کمک داده های کم نیز اطلاعات زیادی به دست آورد. 

مقاله مربوط به آسترولوژی مالی را می توانید در اینجا بخوانید

زندگینامه گن

 

ویلیام دلبرت گن (William Delbert Gann) در ۱۸۷۸ در تگزاس متولد شد. گن هرگز نتوانست وارد دبیرستان شود چراکه در 16 سالگی مدرسه را ترک کرد و مشغول کار شد. فروش روزنامه یا مواد غذایی و بعد از مدتی انبار پنبه از جمله فعالیت های او به شمار می رود. دوران اشتغال به کار پنبه و اطلاعات او درباره دوره های زمانی مهم سال در معاملات پنبه تاثیر زیادی در شکل گیری روش معاملاتی گن داشت. به طور مثال گن اطلاعات مربوط به قیمت پنبه در ۶۰ سال گذشته را جمع آوری و تحلیل کرد و متوجه شد  که هر دو سال یک بار جهت قیمت پنبه عوض می شود. از طرفی اطلاعات مهم نجوم را از پدربزرگش یاد گرفته بود؛ در نتیجه واقف بود که مریخ نیز هر دو سال یکبار به دور خورشید میگردد. با قرار دادن این اطلاعات در کنار هم به این نتیجه رسید که پنبه مریخی است، یعنی تغییر روند قیمتی پنبه با سیاره مریخ همبستگی دارد.
اگر بخواهید درباره این بازه ها بیشتر بدانیم باید در ارتباط با گردش سیارات مختلف به دور خورشید اطلاعات بیشتری را بازگو کنیم. برای مثال چرخه برخی از صنعت ها با مریخ در ارتباط است و برخی دیگر با اورانوس.
در 1903 که گن 25 سال سن داشت به نیویورک نقل مکان کرد. در 12 سپتامبر 1905 مقاله ای نوشت که می توان آن را یک پیش بینی برای قیمت پنبه دانست. در 1906 در یک بروکر در شهر اوکلاهاما مشغول به کار شد. در 1907 گن پیش بینی کرد که بازار کالا به شدت سقوط خواهد کرد و از این تحلیل سود خیلی زیادی هم برد.
در 1908 موفق به کشف راز بزرگ خود یعنی عامل زمان شد و در نتیجه پس از این استاد عامل زمان نامیده شد.
گن در ابتدا یک حساب 300 دلاری باز کرد و در مدت سه ماه سرمایه اش را تبدیل به 25000 دلار کرد.
به مرور گن به عنوان یک معامله گر فوق العاده مشهور شده بود. "ریچارد وایکوف" که از معتبرترین نویسندگان بازار سهام تا آن زمان بود، مقاله ای درباره گن و توانایی ها و نوآوری های او نوشت با عنوان "ویلیام دی گن، شخصی با قابلیت و دانش و قدرت بالا در پیش بینی بازار". در واقع وایکف در مقاله خود اینطور می نویسد که  در طول ماه اکتبر سال ۱۹۰۹ در بیست و پنجمین روز بازار، گن با حضور نماینده ی ما دویست و هشتاد و شش معامله را در سهام های مختلف انجام داده است و این معاملات در هر دو حالت کوتاه مدت و طولانی مدت انجام شده است. دویست و شصت و چهار مورد از این معاملات موفق به کسب سود شده اند و تنها بیست و دو مورد شکست خورده اند. سرمایه ای که او با آن کار می کرد ده بار دو برابر شده است که ما به التفاوت سود وی در آخر ماه نزدیک به یک هزار درصد از سرمایه ی اصلی رشد کرده است.

 

 

  • گن در سال 1910 اولین کتاب خود با عنوان Speculation a Profitable Profession نوشت و روزنامه ای نیز با عنوان "اخبار مرد کاری" چاپ کرد.
  • در سال 1914 آقای گن جنگ جهانی اول و ترس حاکم بر بازار و در نتیجه سقوط سهام را پیش بینی کرد.
  • در سال 1918 یکی از پیش بینی های او راجع به قیصر که در نیویورک تایمز هم سروصدای زیادی کرد منتشر شد که به پایان جنگ جهانی اول اذعان داشت.
  • گن از سال 1919 مستقل کار کرد و شروع به انتشار پیش بینی های سالیانه خود برای بازار سهام و کالا نمود.
  • در سال 1923 کتاب "Truth of the Stock Tape" را نوشت که برخی آن را به عنوان بهترین کتاب بازار سهام تا آن لحظه می دانستند.
  • در سال 1927 گن رمان "Tunnel Thru the Air" را نوشت که فهرستی از اکتشافات او در غالب داستانی تخیلی است. در طی سالیان گذشته معامله گران بسیاری سعی کرده اند که اسرار این کتاب را کشف کنند ولی تعداد کمی موفق به کار شده اند. در کتاب جنگ جهانی دوم و حمله ژاپن به آمریکا پیش بینی شده است.
  • گن در سال 1930 کتاب دیگری با عنوان "Wall Street Stock Selector" نوشت که شرایط بازار از 1931 تا دو سال بعد یعنی 1933 را توصیف می کرد.
  • آقای گن در سال 1931 عضو بورس لاستیک و عضو بورس پنبه نیوارئال شد.
  • در رکود بزرگ اقتصادی سال 1932 به مشتریان خود توصیه کرد که به علت پایین بودن قیمت ها اقدام به خرید سهام کنند.
  • در سال 1936 درباره ظهور کمپانی ها و سهام جدید در بازار و درباره هواپیمای فلزی مقالاتی نوشت و خود اقدام به خرید یک فروند هواپیما کرد. در واقع اولین فرد در ایالات متحده آمریکا بود که هواپیمای شخصی خرید. در طی سالهای بعد گن تعداد زیادی هواپیما، ملک و قایق های کروز خرید.
  • در سال 1940 گن کتاب "Face Facts America" را نوشت که توضیحی است بر این موضوع که چرا آلمان در جنگ جهانی دوم شکست می خورد و نحوه برخورد ایالات متحده آمریکا با جنگ چگونه باشد و در صورت انجام چنین کاری مشکلات اصلی پیش روی آمریکا را شرح می دهد.
  • در سال 1941 گن عضو هیئت مدیره بورس شیکاگو شد. به شدت در برابر روزولت و "برنامه توسعه جدید" او مخالفت می کرد چراکه دولت ایالات متحده بیشترین بودجه را در اختیار داشت ولی شرکت فورد با توجه به کاهش شدید فروش برای یک سال مجبور به توقف تولید شد.
  • گن و پسرش در سال 1941 نسخه اولیه کتاب "چگونه در بازار کالا سود کنیم" را نوشتند.
  • در سال 1944 با توجه به تمایلش به آب و هوای گرم به میامی نقل مکان کرد. او در فلوریدا معامله می کرد، در املاک و مستغلات سرمایه گذاری می کرد و به شاگردان خود آموزش می داد.
  • در سال 1948 گن شرکت تجاری خود را به "جوزف لیدر" در میسوری فروخت.
  • در سال 1949 گن کتاب"45 سال در وال استریت" را نوشت که به خاطرش جایزه بین المللی مارک تواین و عضویت افتخاری به او تعلق گرفت.
  • در سال 1950 کتاب "The Magic Word"  را نوشت که به اعتقادش با این کتاب دین خود را به کتاب مقدس ادا کرده است و رسالت خود را تکمیل نموده است.
  • در سال 1951 گن شرکت "انتشارات لامبرت گن" را با همکاری "اد لامبرت" تاسیس کرد. این انتشارات کلیه آثار و کتاب ها و دوره های آموزش گن را منتشر می کرد. گن کتاب "چگونه در بازار کالا سود کنیم" را با حذف نام پسرش به روز و تجدید چاپ کرد. این نسخه به روز شده موفقیت چشمگیری داشت.

 

مرگ ویلیام دلبرت گن

 


حالا گن ۷۳ سال دارد و هنوز برای ارائه خدمات مشاوره ۵۰۰ دلار در روز دریافت می کند.

در ۱۹۵۴ دوره آموزشی گن به مبلغ ۵۰۰۰ دلار به فروش می رسید که در آن زمان معادل قیمت یک خانه در سطح متوسط بود.


گن دچار سکته قلبی شد که پس از آن مشخص شد که مبتلا به سرطان معده است.
گن در برگشت از یکی از سفرهایش به کوبا، جایی که علاقه داشت در آنجا بلیط بخت آزمایی شرط بندی روی اسبها بخرد، احساس ضعف شدید کرد. جان پسرش، پدر را از فلوریدا به نیویورک آورد و در بیمارستان کلیسای "متدیست" در بروکلین بستری کرد و سرانجام در ساعت 3:20 بامداد در 18 ژانویه 1955 آقای گن در 77 سالگی درگذشت.
فرزندان گن موافقت کردند که او را به همراه همسر دوم خود، سدی، در بخش ماسونی گورستان گرینوود در بروکلین، در کوچه ای مشرف به بزرگراه منهتن و وال استریت محبوب او است، به خاک بسپارند.


روابط خانوادگی گن

پدر گن ساموئل هوستون گن معلمی بود که در کنار این شغل شریف، تجارت اسب و گاو نیز انجام می داد، در کنار این موارد یک باشگاه بیلیارد کوچک هم داشت. با توجه به شغلهای پدرش که هیچ کدام هیچ ربطی به هم نداشتند، کلا خاندان عجیبی به نظر میان! سوزان ربکا گن مادر گن، نرمال تر به نظر می رسد و تمام وقت خود  را صرف پرورش و آموزش فرزندانش یعنی آقای گن و خواهر و برادرانش کرد، در واقع او به ویلیام گن جوان آموخت که با کتاب مقدس مانوس شود، کتابی که بعداً تأثیر زیادی در تفکر وی درباره ماهیت بازارهای مالی گذاشت.
خاندان گن جزوه خانواده های فقیر به حساب می آمدند. به عبارتی زیر خط فقر! برای درک شرایطشون بهتر است بدانیم ساموئل، سوزان و هشت فرزندشان در خانه ای كوچك زندگی می كردند و ویلیام جوان برای رسیدن به مدرسه هر روز هفت مایل یعنی چیزی بیش از 11 کیلومتر راه می رفت. گن هرگز از دبیرستان فارغ التحصیل نشد. و در سال ۱۸۹۴، در ۱۶ سالگی، کلا تحصیلات و مدرسه را کنار گذاشت و در اون دوران  شروع به جستجوی کار کرد. گن مثل تمام مدیران و مدرسان موفقیت از دستفروشی شروع کرد و در قطار دستفروش شد در کنارش در انبار پنبه هم کار می کرد. در ۱۹۰۱، در یک شرکت کارگزاری مشغول به کار شد. در همین سال ها هم  با همسر اول خود، رنا می اسمیت ازدواج کرد.
در سال ۱۹۰۲، دختر اولش، نورا، متولد شد. این سال، سال مهمی بود چرا که هم نورا به دنیا آومد و هم اولین سالی بود که گن شروع به معامله در زمینه پنبه کرد. در سال ۱۹۰۵، دختر دوم او، میسی، به دنیا آمد. در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۰۵، گن به دلیل نبود شبکه های اجتماعی امروزی مثل اینستاگرام و یا توییتر در روزنامه محلی دیدگاه خود را درباره حرکت قیمت پنبه بصورت منظم منتشر می کرد، که کار جالبی از آب درامد. در آن دوران نمایش وین ریت رایج نبود ولی در مجموع کم کم مورد توجه قرار می گرفت و در سال ۱۹۰۶ گن به عنوان کارگزار در اوکلاهما شروع به کار کرد. در سال ۱۹۰۷، گن با پیش بینی بازار سهام و سقوط بازار کالاها سود بزرگی کسب کرد.
در سال ۱۹۰۸، گن در سن ۳۰ سالگی، که حالا شهرت و ثروتی کسب کرده بود از همسر اول خود جدا شد و با سادی هانیف ۱۹ ساله ازدواج کرد. به همراه او و دو دخترش به نیویورک نقل مکان کردند. این سالی بود که گن در مورد Master Time Factor خود تحقیق می کرد. کاری که انجام داد دو حساب به اصطلاح امروزی تمرینی در مارکت باز کرد و بصورت مجزا با این دو حساب معامله کرد. اولین حساب با قیمت ۳۰۰ دلار افتتاح شد و ظرف سه ماه ۲۵۰۰۰ دلار برای او سود به ارمغان آورد. دومین حساب که با ۱۳۰ دلار شروع شد، تقریباً در مدت ۳۰ روز ۱۲۰۰۰ دلار درآمد کسب کرد. از آن زمان به بعد، گن به عنوان یک تاجر غیر معمولی و در واقع با استعداد شهرت یافت.
در سال ۱۹۰۹، گن و سدی اولین فرزندشان دختری به نام ولما را به دنیا آوردند. در سال ۱۹۱۰ گن اولین کتاب خود را با عنوان “سوداگری حرفه ای سودآور” را نوشت. در اوایل سال ۱۹۱۴، گن جنگ جهانی و وحشت در بازارها را پیش بینی می کند. در سال ۱۹۱۵، پسر او جان نیز متولد شد. در مارس ۱۹۱۸، گن با موفقیت پایان جنگ جهانی اول را پیش بینی کرد. پیش بینی های او توسط بسیاری از روزنامه های برجسته آن زمان از جمله نیویورک تایمز منتشر شد.
در سال ۱۹۲۳ گن در طی یک دوره ۶۰ روزه، گن بیش از ۳۰۰۰۰ دلار پنبه جمع آوری کرد و این کار را با سرمایه اولیه ۱۰۰۰ دلار شروع کرد. در سال ۱۹۲۸، گن با موفقیت صعود بازار را در ۳ سپتامبر ۱۹۲۹ پیش بینی کرد و بزرگترین حیرت تاریخ را به دنبال داشت.
در سال ۱۹۳۷ گن از همسر دوم خود جدا شد. در سال ۱۹۴۴ برای سومین بار با لوندی که ۲۰ سال جوانتر از گن بود ازدواج کرد. گن با او رفتاری احترام آمیز مانند یک ملکه داشت (که باعث آزار فرزندانش شد).

 

نظریه گن

 


امروزه برخی از روش های گن که ابهام کمتری دارند به طور معمول در ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده می شوند، که اغلب در نرم افزارهای نموداری مربوط به معامله گری وجود دارد. طرفداران گن مثال ساده ای از روش های او می زنند که شامل مجموعه ای از خطوط مورب به نام زاویه گن می شود. این زاویه ها بر روی نمودار قیمت قرار می گیرند تا سطوح پشتیبانی بالقوه و پایداری را نمایش دهند. نرم افزار گن زیلا از روش های آقای گن ساخته شده است و که قابل دانلود و استفاده است.

 


میراث گن


میراث گن کم و بیش بازرگانان را مجذوب خود کرده است. همیشه افرادی در بازارهای مالی هستند که می پندارند با یافتن طرز کار یا فرد متخصصی به عنوان استاد می توانند حرکت قیمت در این بازار آشفته را به راحتی پیش بینی کنند. اینکه گن روش های معامله گری و تحلیل خود را قبل از مرگش از بین برده و یا آنچه امروز در کتاب های باقی مانده از وی میخوانیم تمام نوشته های گن است، در هاله ای از ابهام است.
اگر به سبک معامله گری گن علاقه مند شویم و البته علاقه به ریاضیات و هندسه هم داشته باشیم میتوان روش گن را برای آگاهی بیشتر دنبال کرد و ادامه داد.

 

 

 


قوانین گن برای معاملات

قانون شماره ۱


در رابطه با حجم معاملات سرمایه خود را به ۱۰ قسمت تقسیم کنید و هرگز تمام سرمایه خودتان را روی یک معامله واحد ریسک نکنید.

 

قانون شماره ۲


با توجه به اهمیت حد ضرر زمانی که معامله ای انجام می دهید جهت حفاظت از سرمایه همیشه ۱ الی ۳ سنت (با توجه به اینکه آقای گن با واحد پولی دلار معامله می کردند متناسب با این واحد توصیه داشته اند که برای هر سیستم مالی دیگری متناسب با شخص خودتان قابل تبدیل است) پایین تر را به عنوان حد ضرر قرار بدهید هرگز نباید این مقدار بیشتر از ۵ سنت (با توجه به اینکه آقای گن با واحد پولی دلار معامله می کردند متناسب با این واحد توصیه داشته اند که برای هر سیستم مالی دیگری متناسب با شخص خودتان قابل تبدیل است) باشد.


قانون شماره ۳


هرگز بیش از اندازه معامله نکنید و غرق در معامله کردن نشوید یا به عبارت بهتر معتاد معامله نشوید. (اگر دو پوزیشن باز دارید، کل ریسک نباید قانون اول را نقض کند)

 

قانون شماره ۴


حفظ سود؛ هرگز اجازه ندهید که سودتان به ضرر تبدیل بشود. بعد از این که در معامله ای ۳ سنت (با توجه به اینکه آقای گن با واحد پولی دلار معامله می کردند متناسب با این واحد توصیه داشته اند که برای هر سیستم مالی دیگری متناسب با شخص خودتان قابل تبدیل است) یا بیشتر سود کردید حد ضرر خودتان را به همان اندازه افزایش بدهید تا سرمایه شما دچار خسارت نشود. (به محض کسب سود، حد ضرر خود را به همان میزان بالا ببرید تا از سودتان کم نشود)

 

قانون شماره ۵


مهمترین قانون در رابطه با بازار مالی، دوستی با روند یا به عبارتی همراهی روند است. در واقع این که هر کجا روند می رود ما هم دنباله رو روند باشیم. با روند نجنگید زمانی که بر اساس نمودارها و قوانین خود در مورد جهت روند مطمئن نیستید هرگز و هرگز دست به معامله نزنید. (اگر از روند مطمئن نیستید وارد معامله نشوید و هرگز بر خلاف روند سهم یا بازار معامله نکنید)


قانون شماره ۶


شک؛ زمانی که شک دارید اصلا معامله نکنید و تا جایی که می توانید از معاملات دوری کنید و تا زمانی که شک شما بر طرف نشده فکر معامله کردن به سر شما نزند.

 

قانون شماره ۷


انتخاب سهم؛ تنها در بازارهای فعال که نقدینگی خوبی وجود دارد معامله کنید و از بازارهای کند و مرده دوری کنید. این در رابطه با بورس ایران می تواند مثال خوبی باشد، این که سراغ سهامی بروید که نقدشوندگی زیادی دارند و هر روز معاملات زیادی در آن ها انجام می شود یا بهتر است بگوییم حجم معامله در آنها زیاد است.

 

قانون شماره ۸


پرتفوی موفق؛ همیشه چند سهم را در سبد خود داشته باشید و هرگز سهم صرفا یک شرکت را نخرید و بسته به میزان سرمایه خود، تعداد سهام زیادی را انتخاب کنید. البته این تعداد زیاد به این معنا نیست که ۲۰ الی ۳۰ سهم را نیز داشته باشید. به عنوان مثال در بورس ایران ۴ الی ۵ سهم از صنایع مختلف که آن هم باید بهترین سهام باشند را برای چیدن سبد خودمان انتخاب کنیم. (ریسک خود را به طور مساوی بین بازارها و سهم های مختلف تقسیم کنیم)

 

قانون شماره ۹


هرگز سفارشات خود را به یک قیمت ثابت برای خرید یا فروش محدود نکنید. (همراه با بازار باش)

 

قانون شماره ۱۰


پویایی؛ بدون داشتن یک دلیل منطقی معامله خود را نبندید. با تعیین حد ضررهای پویا معاملات را دنبال کنید.

قانون شماره ۱۱


پس انداز؛ سودهای مازاد خودتان را پس انداز کنید. اگر یک سری معاملات موفق انجام دادید بخشی از پول خود را یعنی بخشی از سود خودتان را در یک حساب پس انداز کنید تا تنها در شرایط اضطراری بتوانید از آنها استفاده کنید.

قانون شماره ۱۲


لج بازی؛ هرگز به خرید و فروش هایی که سود آوری از آنها سخت است نزدیک نشوید. هرگز با روش اسکالپینگ به دنبال کسب سود نباشید. (اسکالپینگ به نوعی از معاملات در طی روز گفته می شود که هدف معامله گر بدست آوردن سودی حتی جزیی در حد چند دهم درصد است؛ شما فقط باید برای سودهای بزرگ اقدام کنید نه معاملات کوچک؛ یک معامله بد می تواند سود تعداد زیادی از معاملات کوچک موفق را از بین ببرد)

قانون شماره ۱۳


کم کردن میانگین؛ زمانی که در یک معامله در ضرر هستید هرگز میانگین کم نکنید. اشتباهی که متاسفانه خیلی ها انجام می دهند و زمانی که وارد ضرر می شوند همواره میانگین کم می کنند (اصطلاحا روش مارتینگِل هم به آن می گویند). البته روش مارتینگِل اگر درست استفاده بشود می تواند موفقیت آمیز باشد هر چند که این روش تقریبا منسوخ شده است. (برای مثال اگر جفت ارز EUR/USD خریداری شود و قیمت آن کاهش یابد، دیگر خرید نکنید؛ زیرا اکنون ممکن است دو برابر بیشتر ضرر کنید)

قانون شماره ۱۴


صبر؛ هرگز به دلیل اینکه صبر خود را از دست داده اید، از بازار خارج نشوید یا اینکه به دلیل ترس ناشی از اضطراب از دست دادن موقعیت وارد بازار نشوید. وارِن بافِت یکی از موفق ترین سرمایه گذاران جهان در ۲۳ اصل موفقیت خودش یکی از اصول را صبر می داند. اینکه در معامله گری باید صبر داشته باشیم، افراد عجول در بورس و معامله گری جایی ندارند و همیشه متحمل ضرر خواهند شد.

قانون شماره ۱۵


از قرار گرفتن در موقعیت های منجر به سود ناچیز و ضررهای بزرگ اجتناب بورزید.

قانون شماره ۱۶

هرگز حد ضرری را که زمان معامله تعیین کرده اید زیر پا نگذارید یا به اصطلاح خیلی ساده تر برای حد ضرر، حد ضرر نگذارید. همواره به stop loss یا حد ضرر پایبند باشید.


قانون شماره ۱۷

 

ورود و خروج؛ از ورود و خروج بیش از حد و متوالی در یک بازار خودداری کنید.

قانون شماره ۱۸


همان اندازه که مشتاق خریدن هستید تمایل به فروش هم داشته باشید. اجازه بدهید تا هدفتان توسط روند بازار حفظ بشود و بتوانید پول بسازید.

قانون شماره ۱۹


قیمت کم و زیاد، هرگز سهامی را نخرید صرفا به این علت که قیمت آن کم است و هرگز سهامی را نفروشید صرفا چون قیمت آن زیاد است. یک مثال خیلی ساده در بورس ایران؛ سهام بانک صادرات که به فرض قیمت آن ۱۰۰ تومان است. ۱۰۰ تومان به لحاظ روانی به نسبت تعداد سهام دیگر می توان گفت مبلغ کمی است پس آیا این سهم همیشه سهم خوبی است در هر نقطه؟ خب پر واضح است که خیر! و حالا به عنوان مثال سهمی مانند کسری (کاشی و سرامیک اردکان) که به فرض قیمت آن ۵ هزار تومان است پس باید بگوییم سهم بی ارزشی است؟ خیر کاملا این حرف غلط است.

قانون شماره ۲۰


استفاده از اهرم در زمان اشتباه؛ اهرم تنها زمانی باید بکار گرفته شود که سطح مقاومت را پشت سر گذاشته باشد (خرید) و مناطق حمایتی را شکسته باشد (فروش).


قانون شماره ۲۱


استفاده از اهرم در زمان مناسب؛ در بکارگیری اهرم برای خرید سهم هایی را انتخاب کنید که نشانگر یک روند صعودی قوی باشد و از سهم هایی که روند نزولی را نشان می دهند خارج شوید.

قانون شماره ۲۲


زمانی که سهم خریداری شده شما شروع به افت کرد، سهم دیگر خود را به منظور جبران ضرر نفروشید. ضرر خود را بپذیرید و از بازار خارج شوید و منتظر یک فرصت جدید باشید.

قانون شماره ۲۳


هرگز موقعیت معامله خود را بدون دلیل موجه و منطقی تغییر ندهید. برای ورود به یک معامله، آن را با دلیل موجه و طبق قوانین قطعی تحلیل‌گری انجام دهید. و پس از آن نیز خارج نشوید مگر اینکه نشانه مشخصی از تغییر روند وجود داشته باشد.

قانون شماره ۲۴


هیجان؛ پس از پشت سر گذاشتن دوره‌های طولانی معاملات موفق و سودآور نیز از معامله خودداری کرده و یک برنامه معاملاتی منظم داشته باشید.

قانون شماره ۲۵


نام بیست و پنجمین قانون ( گَن ) است؛ هیچ وقت بر اساس صرفا حدس و گمان بازارها را در سقف یا کف تصور نکنید. بگذارید بازار به شما نشان دهد که به راستی یک سقف یا کف ایجاد کرده است.

قانون شماره ۲۶


از توصیه های یک فرد نابینا پیروی نکنید. (فقط زمانی به مشاوره در زمینه سرمایه گذاری اعتماد کنید که صد درصد از عملکرد سیستم تجاری آن شخص یا شرکت مطمئن باشید)


قانون شماره ۲۷


پس از اولین ضرر، معاملات خود را کاهش دهید. یک نظریه در رابطه با ضرر این است که اگر ضرر می کنید مدتی را معامله نکنید و به استراحت بپردازید.

قانون شماره ۲۸


از ورود و خروج اشتباه به معامله بپرهیزید. ورود درست و خروج غلط یک اشتباه مضاعف محسوب می‌شود.

 

 

سخن پایانی


چه کسی با اطمینان می تواند بگوید که آیا گن به راستی راز بزرگی داشت یا نه! ولی بی شک او رویای در ارتباط با موضوع زمان، قیمت و نحوه ارتباط این دو با هم در سر داشت. سعی کرد که به رویا اعتبار ببخشد و ایمان داشته باشد که این ارتباط وجود دارد و وظیفه او کشف این رابطه بود. ایده های گن گاهی تا به حدی رویایی بود که میگفت شاید حتی بدون داشتن نشانه ای خاص بتوانیم تطابق بین قیمت و زمان را انجام دهیم. یکی از مهمترین مبانی نظریه گن اینطور عنوان شد:
"در هر زمانی توجه کردن شما به زمان اجتناب ناپذیر خواهد بود"